با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
خیلی پرحرف شدهم و رفتم رو مخ پس باید یه یادداشت بنویسم تخلیه شم. انقد پرسروصدا شدهم که دیگه از حدش فراتر رفتهم. انواع صداهای ناهنجار و رومخی خارج میکنم که اوایل برای بچهها جالب بود(چون شباهتش زیاد بود) ولی زیاد شد و از حدش گذشت و رفت رو مخ بچهها. از این رو کمش کردم خیلی. ولی به صداهای آروم ادامه دادم صدای وحشتناک بم هم که رو مخه، یکی از بچهها گفت این صداها چیه سر کلاس درمیاری؟ صداشم مهربونه اولش نفهمیدم با چه حسی صحبت میکنه[یه دبیر زیست داریم صداش مهربونه و همین صدای مهربون باعث ایجاد علاقه ی بیشترم به زیست شده. یه روز گفت کی با صدای بلند خمیازه میکشه؟ بعد از چند بار تکرار نگاهش کردم دیدم کلافست ولی صداش مهربون بود]. خب داشتم مینوشتم که نفهمیدم حس صحبتشو